یک شب فاصله
داستانهای کودکان (آمریکایی) - قرن 21م.
با ساخته شدن ناگهانی دیوار برلین، خانواده گرتای تا 12 ساله، یک شبه از هم جدا میافتند. او، مادرش و برادر بزرگترش، در نیمه شرقی آلمان باقی میمانند. ولی پدر و برادر دوم گرتا که در دست جوی کار به آلمان غربی سفر کرده بودند، دیگر نمیتوانند به خانه برگردند. گرتا میداند که نگاه کردن به آن دیوار و رؤیا پردازی درباره آزادی، برایش خطرناک است؛ اما نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و سربازهای آلمان شرقی را میبیند که تفنگهایشان را به طرف هم شهریهای خودشان نشانه رفتهاند و مواظباند که کسی فرار نکند. گرتا، خانوادهاش و همسایهها و همینطور دوستانش، همه در شهر خودشان زندانی شدهاند.