از رودخانه گذشتیم

از رودخانه گذشتیم

داستان‌های فارسی - قرن 14

رمان پیش رو داستان زنی است بنام رؤیا که به تازگی مادر خود را از دست داده است. علاقه وابستگی بیش از حد به مادر و حال مرگ او، باعث افسردگی و ابتلاء وی به برخی نابسامانی های روحی (دیدن اشخاص و اشباح و شنیدن صداهای مرموز) شده است. همسر رویا، جلال که از شرایط موجود نگران شده بود تصمیم می گیرد برای بهبود حال روحی رؤیا بهمراه فرزند کوچکشان راهی خانه برادرش در شهرستان شوند. در راه بازگشت، مسدود بودن جاده اصلی باعث عبور آنها از جاده میانبر می شود. ورود آنها به جاده میانبر و صداهایی که در گوش رویا نجواگونه می گویند برگردید سرآغاز اتفاقاتی است که در این رمان به رشته تحریر درآمده است. چرا گریه می گنی رویاجان؟ منو نگان کن رویا... با توأم ... رؤیا سرش را از لابه‌لای انگشتانش بیرون آورد و نگاهی به جلال انداخت و گفت ببخش دست خودم نیست، مرتب به من می گن برگردید... جلال پرسید کیا؟ ... کیا می گن؟...

قیمت چاپ: 20,000 تومان
نویسنده:

افسانه رحیمی

ناشر:

آپامهر

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1398

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

112

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786007146774

محل نشر:

قم - قم

نوع کتاب:

تالیف