سایهها
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. «سایهها»، «اوف رستم»، «آسمان پرستاره»، «آخر بازی»، «دانههای آبی»، «موهای زبر»، «بله رسم روزگار چنین است»، «میخواهم بخوابم»، «سبکی تلخ»، «ماشین بازی»، «پرواز کیجا» و «آدمهای بد مثل صدام زیادند» عنوانهای برخی از داستانهای این کتاب هستند. در داستان «سایهها» میخوانیم: «بیشتر از یک سال گذشته و مدتی است که دیگر بحثی بر سر سرمایهها نیست، اما امروز «محمد» زنگ زد و گفت همه را در خانه خودش جمع کرده که مطلب مهمی در مورد سایهها عنوان کند».