پارک شهر
داستانهای آموزنده
دکتر «لوتوس» از شنیدن تصمیم جدید آقای شهردار خیلی ناراحت بود. او تصمیم گرفته بود که تنها پارک شهر ستارگان را خراب کند و به جای آن فروشگاه بسازد. برای همین، دکتر نامهای به مردم شهر نوشت و از آنها خواست جلوی این کار را بگیرند. آقای شهردار در جواب نامة دکتر گفت که مردم درختهای پارک را خراب کردهاند و گلها را کندهاند، به خاطر همین من این تصمیم را گرفتهام. دکتر لوتوس هم ماجرا را برای مردم تعریف کرد. مردم هم که از کار خود پشیمان شده بودند، روز تخریب پارک به آنجا رفتند و به شهردار قول دادند که از پارک به درستی استفاده کنند. حالا دیگر پارک شهر ستارگان خراب نمیشد. کتابچة حاضر از مجموعة «شهر ستارگان»، دربرگیرندة یک داستان آموزنده برای کودکان است.