سبد سفارش شما خالی است!

در دشت تریلی‌ها کمابیش جمعیتی از رانندگان و صاحبان بار حضور دارند. برخی سرگرم کار روی تریلی، مثل جدا کردن کشنده از کفی یا تعویض لاستیک و... هستند. در میان این حجم عظیم تریلی، یک کامیون لکنته زور می‌زند تا راهی برای عبور باز کند. سر یک چهار راه کامیون که به نظر می‌رسد خاموش کرده، متوقف می‌شود، صدای ناهنجار بوق تریلی عقبی بلند شده و راننده آن انگار دارد فحش می‌دهد. دریا آرام است. یه قایق به آهستگی در حواشی گل‌های مردابی در حال حرکت است. شازده به تنهایی در آن نشسته و آن را هدایت می‌کند تا می‌رسد به قهوه‌خانه متروکه ای که در میانه مرداب، قامت چوبی و کهنه آن پیدا می‌شود.