دلیل بودنم
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که از زبان دختر جوانی که منشی یک مطب است، روایت میشود. نویسنده داستان را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «با باز شدن در، نگاهم بالا رفت و با لبخند کمرنگی خطاب به خانم میانسالی که از اتاق دکتر «یغما» بیرون آمد، خداحافظ کوتاهی گفتم و بعد از آن رو به مردی که روبرویم نشسته بود، گفتم که نوبت شماست، بفرمایید».