صد قصه، صد متل: آش نخورده، دهان سوخته

صد قصه، صد متل: آش نخورده، دهان سوخته

داستان‌های کوتاه فارسی - قرن 14 - مجموعه‌ها / ضرب‌المثل‌های فارسی - ادبیات نوجوانان

ضرب‌المثل «آش نخورده، دهان سوخته» روایت مردی است با نام «قربان» که در زمان‌های دور در کمال و ادب زبانزد همه بود و هرکس مشکلی داشت به او مراجعه می‌کرد. روزی مردی روستایی از قربان خواست تا مشکل دختر و دامادش را حل کند. پس از رفع مشکل آن دو به وسیلة قربان، مرد روستایی قربان را برای صرف آش به خانه‌اش دعوت کرد و هنگام پهن شدن سفره و صرف غذا قربان ناگهان به دندان‌درد مبتلا شد و دستش را جلوی دهانش گرفت. مرد روستایی نیز به تصور این که قربان آش را داغ‌داغ خورد، گفت: آخر چرا عجله‌ می‌کنی، ببین آن‌قدر عجله کردی که دهانت سوخت. قربان نیز که از خجالت سرخ شده بود گفت آش نخورده، دهان سوخته. این مجموعه حاوی قصه و مثل‌هایی با رگه‌هایی از طنز است که ریشة فرهنگ اصیل ایرانی دارند. از جملة آنهاست: آش نخورده دهان سوخته؛ روغن ریخته را نذر امام‌زاده می‌کند؛ بشنو ولی باور نکن؛ آستین نو بخور پلو؛ و حساب استفاده‌اش را می‌کند.

قیمت چاپ: 40,000 تومان
نویسنده:

معصومه ذباح

ویراستار:

زهرا برقانی

تصویرگر:

علی نامور

تصویرگر:

مهدی صادقی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1401

نوبت چاپ:

4

تعداد صفحات:

72

شابک:

9786005225075

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف