مبل جادوئی
کتاب حاضر، داستانی با موضوع وحشت است. خانة بزرگی در باغی چند هکتاری در یکی از کوچههای قدیمی شمیران وجود دارد که صاحب آن پزشکی اهل علم و دانش بوده و مدّتی قبل به دلیل سکته از دنیا رفته است. او قبل از مرگ وصیت کرده که در صورت فوت و یا از دور خارج شدن وارثان، خانه و باغش وقف گردد، امّا وصیت نامة وی گم شده است. مبلهای سیاه و نفرینشدهای در زیرزمین آن خانه وجود دارد که اگر کسی قصد بیرون آوردن آنها را میکند، درگیر نیروی جادویی شده و برای همیشه روی مبل خواهد نشست. نُه نفری که تصمیم به خارج کردن مبل گرفتهاند، همگی کشته و ناپدید شدهاند و تنها بازماندة خانه، «میترا» است که با آگاهی از راز مبلهای سیاه، در بیمارستان بستری شده است و سرنوشت نامعلومی در انتظار وی است.