چهار در یک
چهار نفر از یک گروه اکتشافی در سیارهای جدید، میان آمیب غولپیکر بیگانۀ گوشتخواری سقوط میکنند و به جز مغز، باقی بدنشان هضم میشود. در میان این 4 تن فقط "جورج مایستر" با خونسردی با این فاجعه روبهرو میشود. آنها در حالی که از حالت عادی به دوراند، دایم با هم در کشمکش بوده و هریک سعی دارد دیگری را متهم به اشتباه و ندانمکاری کند. در همین حین جورج و همراهانش درمییابند که میتوانند با تمرکز، تا حدودی قسمتهای از دست رفتۀ بدن خویش را بازسازی کنند. آنها در تلاشاند که ناگهان آمیب غول پیکر به علت بزرگ شدن بیش از اندازه شروع به تکثیر میکند. جورج و تنها همراهش، که یک خانم جوان است، خوشحال از این جدایی و تکثیر زندگی نوع جدید را پذیرفته و با هم آن را آغاز میکنند.