بانگ رباب
داستان حاضر با مضمون مردسالاری و رنج و مصائب زنان ایرانی در دهههای گذشته، به نگارش درآمده است .در این داستان، ((رباب)) زنی است که پس از چهار سال زندگی در دماوند، به سوی تهران باز میگردد تا تن به جدایی از همسرش دهد .او روحی سرکش و ناآرام دارد .رباب در دوران کودکی به تجربه دریافته که در برابر زورگوییهای برادرانش از خود دفاع کند، زیرا برای مادرش تنها پسرها اهمیت داشتهاند .او اینک مصمم است زندگی تازهای را به دور از همسر آغاز نماید . در سرگذشت رباب، بخشی از رویدادهای تاریخی ایران در فاصله دو جنگ جهانی نیز، بازگو شده است .