من دیگر با خودم حرف نمیزنم
داستانهای فارسی - قرن 14
مجموعة حاضر حاوی داستانهای کوتاهی با عنوانهای «آکواریوم»، «بوی واکس»، «معجزه»، «من دیگر با خودم حرف نمیزنم»، «شریک»، «این یک داستان عشقی است»، «اوضاع عادی است»، «آواز»، «یک روز ناتمام در قبرستان» و... است. در داستان «من دیگر با خودم حرف نمیزنم» آمده است: مرد به دلیل تنهایی با قابعکس رفیق قدیمیاش حرف میزند تا این که روزی قابعکس نیز احساس ناراحتی و کسالت میکند. فرد ناشنوایی به مغازة مرد میآید و مرد تمام حرفهای نگفتهاش را به او میزند و از آن روز مرد ناشنوا هرهفته چند روز به مغازه میآید و به ازای گرفتن مقداری پول چند ساعت در مغازه میماند تا مرد حرفهای خود را به او بزند.