سرنوشت
داستانهای فارسی - قرن 14
سمانه برای ادامه تحصیل، شهرستان را ترک کرده و وارد دانشکدهی حقوق تهران میشود. او قرار است بر اساس یک عهد قدیمی با پسرعمویش ازدواج کند. با این حال با یکی از استادانش که امین نام دارد، قرار ازدواج میگذارد. خانوادهی امین به خواستگاری سمانه میآیند ولی او و خانوادهاش را در سطح خود نمیبینند و با ازدواجشان مخالفت میکنند. خانوادهی سمانه زمان عروسی او با پسرعمویش(علی) را تعیین میکنند ولی درست در روز عروسی، علی تصادف کرده و قطع نخاع میشود. امین هم برای دورههای تکمیلی دکترای تخصصی به انگلستان میرود. سمانه در فراغ امین به تحصیلاتش ادامه میدهد و ازدواج میکند. او از ازدواج خود راضی است و برای یک دورهی پژوهشگری به انگلستان میرود که در آنجا با امین روبرو میشود. سمانه متوجه میشود که در دوران بیخبری، بر امین چه گذشته و هم اکنون امین به بیماری ایدز مبتلاست. سمانه جایزهی دریافتی بهخاطر پژوهش خود را صرف درمان امین کرده و به ایران باز میگردد.