چنین گفت نیچه: معرفی و نقد فیلسوفان مغرب زمین
"فریدریش ویلهم نیچه" ـ فیلسوف قرن نوزدهم آلمان ـ به دلیل آن که نتوانسته است رابطهی ذهن و عین را جریان شناخت ذهن نسبت به عین،توجیه و تبیین کند، ارزش معرفت را انکار کرده و آن را افسانه خوانده است. از این رو در نظر او شناخت واقعیت خارجی غیرممکن است. نیچه هم آنجا که خاستگاه دین و دینداری را ترس و توهم و خودکمبینی انسان شمرده و هم آنجا که از مرگ خدا و زوال ایمان به او سخن گفته است، صریحا موضع منفی خویش را دربارهی دین بیان کرده و آن را امری پوچ، موهوم و باطل شمرده است. در نظر نیچه، بدون خدا جایی برای ارزشهای مطلق و عام اخلاقی باقی نمیماند و به زعم وی دینخواهی و خداپرستی چیزی جز نیستیخواهی نخواهد بود. پژوهش حاضر به معرفی نیچه و نقد آرای وی اختصاص یافته است؛ اندیشههایی که در ساحتهای گوناگون غرب، بسط یافته و آن را متاثر کرد اعم از: نفس اخلاق سنتی؛ نفی دین و ماورای طبیعت؛ طرح اندیشهی مرگ خدا؛ عقیده به بازگشت جاودانه و... بر این اساس در فصل نخست، گزارشی فشرده از زندگی وی فراهم آمده است. در فصل دوم با الهام از آثار نیچه، تحولات فرهنگی مغربزمین از دوران اسطوره تا عصر نیچه بازگو و طی آن نشان داده شده که نیچه در چه جوی حیات فلسفی خویش را آغاز نموده است. نشان دادن کاستیها و مشکلات فلسفهی زندگانی نیچه، موضوع فصل سوم کتاب را تشکیل میدهد. در فصل چهارم با اشاره به اعتقاد نیچه به افسانه بودن حقیقت، این ادعای او نقد گردیده است. "نقد اخلاق و ارزشهای اخلاقی از منظر نیچه"، "نیچه و دین" و "نیچه و نیستانگاری" از دیگر موضوعات کتاب به شمار میرود.