سبد سفارش شما خالی است!

کتاب حاضر، روایتی وهم و خیالی است که ملجائی برای پناه بردن مردمی خسته از سرخوردگی‌ها، روزمرگی‌ها، شکست‌ها و دویدن‌هایی که برای زنده ماندن، نه زندگی انجام می‌دهند. انسان در تلخ‌ترین و سیاه‌ترین شرایط همواره کورسوی امیدی در انتها می‌بیند و چه‌بسا یک اعدامی در آخرین لحظه؛ آن‌دم که سنگینی طناب را بر گرده خود حس می‌کند، اندک امیدی به عفو داشته باشد. راوی مجادله جوی داستان مانند برخی دیگر از داستان‌های «کافکا» به شیوه‌ای طنزآمیز خاخام‌ها را به چالش می‌کشد.