سبد سفارش شما خالی است!

((بر باد رفته)) داستانی است با مضامینی از جنگ‌های داخلی آمریکا .جنگ بین اتحاد شمال و ائتلاف جنوب اتفاق می‌افتد .مردمان جنوب در سال 1861بابه رسمیت نشناختن حقوق ایالتی توسط دولت فدرال از شمال جدا شده، دولتی ائتلافی تشکیل می‌دهند .جنگ با حمله جنوب به ((فورت سومتر)) آغاز می‌گردد .در این مبارزات بخش وسیعی از جنوب ویران می‌شود ;در حالی که قدرت شمال بیش از پیش استحکام می‌یابد .بعد از اتمام جنگ قانون برده‌داری در شمال آمریکا لغو می‌شود و جایگاه محکمی در جنوب پیدا می‌کند .خانم ((میچل)) در این داستان چهره جامعه‌ای بیمار را آشکار می‌نماید که معیارش برای آزاد بودن و آزاد زیستن تنها رنگ پوست است .((اسکارلت اوهارا)) شخصیت اصلی داستان است . او مورد علاقه برادران دو قلوی ((تارلتون))، ((استوارت)) و ((برنت)) است . روزی اسکارلت ضمن ملاقات با آن‌ها متوجه می‌شود که قرار است ((اشلی)) و ((ملانی)) با یکدیگر ازدواج کنند .اسکارلت از شنیدن این خبر ناراحت شده، آن‌ها را ترک می‌کند .او به رغم ابراز محبت ((استوارت)) و ((برنت)) هیچ علاقه‌ای به آن دو ندارد .او دلباخته ((اشلی)) است .((اشلی ویلکز)) جوانی است متفکر و علاقه مند به هنر و موسیقی .در ادامه داستان، ماجرای زندگی اسکارلت و تاثیر جنگ بر سرنوشت شخصیت‌های داستان آمده است .