صدای گمشده یونگو
پسرک مهربانی که در کودکی، صدایش ربوده شده، به علت عدم توان تکلم از سوی همسن و سالان خویش تحقیر شده و مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. "یونگو" در ذهن خود نقشۀ سرزمینی زیبا را، که گمان میبرد صدایش در آنجاست، ترسیم میکند و سرانجام روزی آن نقشه را به روی کاغذ آورده و برای یافتن آن مکان، همراه با ملخی کوچک، راه جادهها و شهرهای مختلف را در پیش میگیرد. ملخ، در تمام سفر، سعی دارد به یونگو ثابت کند مهم آن است که انسان به هر وسیله که میتواند، دیگران را امیدوار و شادمان کرده و با آنها به نیکی رفتار کند و داشتن صدا و صحبت کردن مهم نیست. اما پسرک اصرار دارد حتما صدای خود را بیابد و در پایان سفر متوجه میشود ملخی که در تمام سفر او را همراهی میکرده همان کسی که در نوزادی صدای وی را ربوده است و اگر یونگو میخواهد به آرزویش برسد، باید ملخ را بکشد. پسرک حاضر به انجام این کار نیست و به دنبال نقشهاش، که به دست باد بالا رفته، پرواز میکند. کتاب پیش رو علاوه بر داستان "صدای گمشدۀ یونگو" دربردارندۀ سه داستان دیگر با عنوان کرهاسب سادهلوح؛ شاگرد پادو؛ و کارناوالیتو است.