دوستش داشتم
داستانهای فرانسه - قرن 20م.
این کتاب، داستان زندگی دختری است که والدین او هرکدام دل در گرو آدم تازهای بستند. «آناگاوالدا» دختر 14 سالهای است که روزگار کودکیاش را با سه خواهر و برادر در محیطی آرام سپری کرد ولی والدین او در همین سال از یکدیگر جدا شدند و هرکدام ازدواج تازهای را تجربه کردند و بچهها را به خالهها و عمهها سپردند. ماهانه پولی برای نگهداریشان به قوم و خویشها میفرستادند. بر اساس داستان کتاب، «آنا» از 14 سالگی نزد خالهاش زندگی میکرد. خالهای که خود سیزده بچه داشت. آنا در این داستان مشاغلی چون پیشخدمتی، فروشندگی، کارگری و ... را تجربه میکند.