مردی از جنس باران
داستانهای فارسی - قرن 14
این رمان قصهای عاشقانه است، عشقی که در لابهلای روزمرگیهای زندگی گم شده است اما هنوز نفس میکشد و با یک تلنگر میتواند جاری شود. «هادی» دلباخته دختری به نام «راضیه» است آنها بیمعطلی با هم ازدواج میکنند. اما شرایط زندگی و بیماری راضیه باعث میشود تا خواهر راضیه از هادی بخواهد که او را به بیمارستانی مجهز در تهران منتقل کند. راضیه کمکم بهبودیاش را به دست میآورد. در آن روزها «خدیجه» خواهر راضیه، مسافری از اروپا برایش میآید که دوست قدیمی اوست غافل از اینکه برادر همان دوست دلباخته اوست و...