تبریز ناموسو
داستانهای ترکی آذربایجانی - قرن 20م.
این رمان تاریخی که به زبان ترکی آذربایجانی است؛ روایتی است از تعصبات قومی و قبیلهای. کودک از درد در خواب گریه میکند. مادر با شیون کودک از خواب بیدار میشود. کودک را در پتو میپیچد تا به پزشک برساند. او از پشت پنجره مردی ریش قرمز را میبیند که برهنه است و به سمت او میآید. ترس تمام وجود زن را در بر میگیرد. اما کاری از دست او ساخته نیست. زن نمیتواند برادرهایش را که در آلاچیقهای کناری هستند، خبر کند. به یکباره زن یاد نوکر خانهشان میافتد اما از ترس اینکه او نیز به او آسیب بزند به سراغش نمیرود؛ وی در تشویش و اضطراب یاد وصیت برادرش میافتد که باید تمامی بدهیهای او را پرداخت کند و... .