آواوا
در این داستان که به زبان ترکی است نویسنده با الهام از پدیده "سونای" ـ آخرین مهتاب تابستان قبل از اعتدال پاییزی ـ سعی در تلفیق واقعیت و اسطوره دارد. راوی داستان زنی است فوق تخصص در رشتهی برق که شرکتی بینالمللی دارد او هنگام سفر از تهران به تبریز در قطار و شب هنگام، با فضاهای اسطورهای مواجه میشود. زن بارها درتصورات خویش، مردی را که زمان جوانی، بسیار به او علاقهمند بوده، به شکلهای مختلف میبیند. او تا به حال، عشق را تجربه نکرده، اما در پایان داستان، با یافتن فرزندی معنوی در جزام خانه، ارزشهای از دست رفتهی گذشته را بازمییابد.