پنجرهای نبود
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
این کتاب 16داستان کوتاه و 2 داستانک از «بابک ابراهیمپور» را بیان میکند. بیشتر داستانها با ضمیر اولشخص روایت میشوند، رئال هستند و گاهی نیز به سوررئالیسم نزدیک میشوند. مضمون داستانها بیشتر عشق و تنهایی انسان است؛ نویسنده تلاش میکند با روایت اتفاقات تلخ جامعهی اطرافش، زشتیها و تلخیهای زندگی را به نمایش بگذارد و گاه به چالش بکشد. او گاه کمی چاشنی طنز نیز به داستانهایش اضافه میکند؛ مثلا در داستان «میهمانی جنها» که در نقد خرافهپرستی عوام است. «رقص در غبار»، «وراجیهای ذهن یک خاک برسر»، «این شهر شاعر ندارد»، «تشنج»، «من کافکا را کشتم»، «با من سقوط کن مصدق»، «مجنون»، «زخم»، «داغ»، «قصاب»، و «مریمی که یهودا شده» عناوین برخی از داستانهای کتاب است.