گوزن شاخ طلائی
داستان درباره شاهزاده خانمی است که در کودکی مادرش را از دست میدهد و در پی آن، پرستار پیری مواظبت از او را بر عهده میگیرد .رفته رفته شاهزاده خانم بزرگ میشود و روز به روز به زیباییاش افزوده میشود .سپس با شاهزاده جوانی ازدواج میکند و در پس آن، دو فرزند به نامهای "دنیس "و "الیور "به دنیا میآورد .اما پس از چندی به خوشگذرانی روی آورده تمام وقتش را در میهمانی و جشنها سپری میکند .حتی هنگامی که پرستار پیر از او میخواهد دست از این رویه بردارد به او توجهی نمیکند .چندی نمیگذرد که بچههای شاهزاده خانم و همسرش او را ترک میکنند .این در حالی است که دیگر جشنها و میهمانیها هم برای او لطفی ندارد .از همین رو، به دنبال همسر و فرزندانش روانه میشود و سرانجام پس از پشت سر گذاردن مشقات فراوان به کمک گوزن جادویی خانواده خود و پرستار پیر را باز مییابد و بقیه عمر را در کنار آنها با خوشی سپری میکند .