نانا دکتر میشود
داستانهای فارسی / سرماخوردگی - داستان
کتاب حاضر داستانی تخیلی، ویژه کودکان است. این داستان درباره دختری به نام نانا است که در یک روز سرد زمستانی متوجه میشود پدرش سرماخورده و در بستر خوابیده است. او به کارهای مادرش که برای بهبود حال پدر است نگاه میکند. نانا کیف وسایل پزشکیاش را میآورد. او هر وقت که عروسکهایش مریض میشوند با همین وسایل توی کیف حالشان را خوب میکند. ولی پدر میگوید که حوصله بازی ندارد. او که میبیند پیشانی و صورت پدر داغ است به سراغ یخچال میرود و یک بستنی یخی بیرون میآورد تا به او بدهد. دمای بدن پدر کم میشود اما حالا گلویش درد میگیرد. نانا آمپول اسباببازیاش را از کیف بیرون میآورد و به دست او آمپول میزند. بعد از کمی بازی، داروهای پدر را میخورد و مریض میشود. دکتر برای معاینه نانا میآید و میگوید که او کار خیلی خطرناکی کرده است. این داستان با هدف آموزش کودکان در رابطه با بیماران و داروها نوشته شده است که نزدیک فرد بیمار نروند و همچنین بدون نسخه پزشک و هماهنگی بزرگترها نباید دارو بخورند.