دختر آسمانی و دو قصه‌ی دیگر

دختر آسمانی و دو قصه‌ی دیگر

داستان‌های کوتاه

دختر هنوز هم احساس درد می‌کرد. او قادر نبود پاهایش را تکان دهد، حرف بقیه را می‌شنید که برای او و خانواده‌اش دلسوزی می‌کردند .او به یاد قصه‌ی پدربزرگش افتاد: شاهزاده‌ی مهربان به رغم علاقه به امیر مشرقی مجبور شد با اژدها ازدواج کند تا مردم شهرش را نجات دهد. اژدها او را به کوه دماوند برد. امیر مشرقی بارها برای نجات او تلاش کرده بود ولی آخرین بار از روی اسبش به زمین افتاد. بقیه‌ی قصه را نمی‌دانست به امیر فکر می‌کرد و به این که اگرپاهایش فلج شده باشد چگونه می‌تواند به شاهزاده‌ی مهربان کمک کند ؟ در فکر بود که پدربزرگش به دنبالش آمد و آرام او را با خود نزد مادربزرگش برد ولی در یک لحظه بانوئی خوش چهره با بوی یاس پیش دختر آمد و به او گفت پدر و مادرش منتظر او هستند. چشم‌ها را که باز کرد فقط پدر و مادرش را دید.دیگر دردی احساس نمی‌کرد ، تا کنار پنجره راه رفت. گلدانی خالی آنجا وجود داشت که بوی یاس می داد داستان مذکورتحت عنوان " دختر آسمانی " به همراه 2 داستان دیگر به با نام " قصه ی لیلا " و " وقتی پدربزرگ آمد " در مجموعه‌ی حاضر به چاپ رسیده است.

قیمت چاپ: 3,200 تومان
نویسنده:

آتسا شاملو

تصویرگر:

نسرین یاوری

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1390

نوبت چاپ:

3

تعداد صفحات:

32

قطع کتاب:

رحلی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643859091

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف