آقای وروجک
داستانهای آموزنده / داستانهای تخیلی
آقای وروجک خیلی کوچک، و شبیه یک توپ پلاستیکی بود. او نمیتوانست روی زمین بایستد، همهجا قل میخورد و پرت میشد و این قلخوردنها دردسرهایی را برای او درست میکرد. او از پلهها، از تخت، صندلی و... قل میخورد. بنابراین او تصمیم گرفت تا دیگر قل نخورد و به دیدن دکتر برود. او به نزدیکترین شهر رفت و بعد از قل خوردنهای بسیار به مطب دکتر رسید و از او خواست تا دارویی به او بدهد تا دیگر قل نخورد و پرت نشود. اما دکتر به جای دارو برای او یک جفت چکمة قرمز آورد و پیشنهاد کرد که چکمههای سنگین را بپوشد و قل نخورد. این کتاب برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.