میهمانی عشق
در فصل پاییز، امیر و فرشته در دانشگاه با هم آشنا میشوند. جوانة عشق در دل هردوی آنها شروع به رویش میکند. امیر فرشته را به میهمانی عشق و آینه دعوت میکند. فرشته خود را آماده بازی عشق مییابد و عقیده دارد که عشق مستلزم گذشت، ایثار و فداکاری است. امیر با عشق فرشته اوج میگیرد و فرشته سوگند میخورد که تا وقتی زنده است به عشق امیر فکر کند و او تنها مرد زندگیش باشد. اما حادثهای شوم در زندگی فرشته اتفاق میافتد، حادثهای که مسیر زندگیاش را به کلی تغییر میدهد. آن حادثه یک تصادف بود یا تقدیر یا امتحان پایداری عشق آنها، ماجرایی است که در این کتاب به نگارش درآمده است.