جادو فروش: با 555 تماس بگیرید!
داستانهای کودکان (آمریکایی) - قرن 21م.
میان جنگلهای انبوه «اورگان»، کلبه چوبی کوچکی بود که بام شیروانی سبز و پنجرههای گرد داشت. مردی به نام دکتر «امیت تافی»، مخترع و عصبشناس، به همراه همسرش دکتر «میا»، روانشناس نظری و پسر 7 سالهاش «اوزی» در این کلبه زندگی میکردند. خانواده تافی هفته اول اقامتشان در جنگل را به گشتوگذار پرداختند، چند روز بعد وقتی اوزی کنار دریاچه بازی میکرد صدای جیغ مادرش را شنید، وقتی اوزی خود را به کلبه رساند دو مرد سبزپوش را دید که پدر و مادرش را دستگیر کردهاند و آنها را کشانکشان با خود میبرند... .