شوکت
«شوکت» در زندگی خود با سختیها و ناملایمات بسیار زیادی روبهرو است. وی برای این که مخارج زندگی و پول رهن اتاقش را بدهد، علاوه بر این که روزها سرکار میرود سعی میکند تا قالیببافد و آن را به جای پول رهن به صاحبخانه بدهد. صاحبخانة شوکت سه زن دارد که وی گاهی کارهای آنها را انجام میدهد. یک روز که شوکت برای انجام کارهای زن سوم «حاجی» رفته بود، از زبان وی به علاقة حاجی نسبت به خود پی برد و این موضوع وقایع تازهای را در زندگی وی سبب میشود.