کودک عجیب

کودک عجیب

داستان‌های کوتاه فارسی - قرن 14

نگاه‌ها عجیب و غریب بودند، سوال‌های بسیاری در ذهن آدم‌ها بود که می‌خواستند بپرسند، اما زن و مرد دلشان نمی‌خواست به هیچ سوال و عکس‌العملی پاسخ بدهند. زن با علاقه به کودک شیر می‌داد و مرد به تماشای مادر و کودک می‌ایستاد. زن و مرد دلشان می‌خواست با هم حرف بزنند، اما از روزی که کودک به دنیا آمده بود تا آن روز اغلب سکوت می‌کردند. فامیل و دوستان دست‌بردار نبودند. هر شب خانه از آدم‌های مختلف پر و خالی می‌شد. یک روز عده‌ای از بزرگان قوم تصمیم گرفتند به اتفاق به خانۀ زن و مرد بروند و از آن‌ها بخواهند، کودک را به باغ وحش تحویل بدهند. زن و مرد توان دل کندن از کودک را نداشتند. دلشان نمی‌خواست به حرف‌های فامیل فکر کنند، اصلا حرف‌های دیگران برای آنان مفهومی نداشت. کودک معصومانه هم‌چنان مشغول خوردن شیر مادر بود، و مادر او را نوازش می‌کرد. کودکی که با همۀ کودکان دنیا متفاوت بود؛ او دوپا در عقب داشت و یک پا در پایین گردن که حالت مثلث به او می‌داد و سری که تقریبا نیمه‌ انسان و نیمه بز بود. این داستان تحت عنوان "کودک عجیب" به همراه چندین داستان کوتاه دیگر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است. عناوین برخی از داستان‌ها عبارت‌اند از: هرگز؛ بی‌قرار؛ کارت دعوت؛ اعتراف؛ آخرین تکه؛ من امروز مردم؛ داماد؛ عروسی؛ یک خطا؛ و درخت گیلاس.

قیمت چاپ: 6,000 تومان
نویسنده:

حسن احمدی

تصویرگر:

سمائه شریفی

ناشر:

حوا

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1395

نوبت چاپ:

4

تعداد صفحات:

56

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786005131055

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف