کلاغ شکمو
شعر کودکان و نوجوانان
روزی کلاغ شکمویی با دیدن یک قالب پنیر آن را میخورد؛ غافل از این که پنیر خراب و فاسد است. دندانهای کلاغ با خوردن پنیر فاسد آسیب میبیند و او برای درمان نزد پزشک میرود و پزشک بر روی دندانهای اوسیم میگذرد و کلاغ آسوده خاطر میشود. داستان در قالب شعر به چاپ رسیده است.