رویایی که به حقیقت پیوست
در این داستان سرگذشت خانوادهای بازگو شده که با مشکلات اجتماعی بسیاری درگیر میشوند .پسر بزرگ خانواده که دوره نوجوانی را میگذراند برای تامین هزینه تحصیلی خود ناگزیر به کار است ;از همین رو در کتابفروشی آقای حیدری مشغول به کار میشود .از سوی دیگر، پدر جواد در بیمارستان بستری است و نیاز به جراحی پیوند مغز استخوان دارد. هزینه بیمارستان، آنان را بر آن میدارد تا خانه را بفروشند .در پی آن، ماجراهایی روی میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.