جایگزین
داستانهای فارسی - قرن 14
پس از پیچیدن آخرین عروسکش میان روزنامهای پر شده از آگهیهای مختلف تبلیغاتی و کاری، آن را به زور میان خورده شکستنیهای دیگر از درون کارتون کوچکی که روی جعبههای بسته بندی شده بزرگتری قرار داشت، چپاند و کولهپشتی پارچهای و آویزانش را که در کنارش بر روی زمین ولو شده بود، برداشت. زیپ نیمه بازش را بست و هنگام خارج شدن از اتاقش، بوی دیوارهای تازه رنگ شده، بینیاش را به خارش انداخت. پردهها را جمع کرده بودند و نور خورشید که از پنجره قدی اما باریک گوشه دیوار به داخل میتابید، رطوبت رنگ را سریعتر از حالت عادی جذب کرده بود و اکنون بوی نفتش کمتر از قبل احساس میشد.