دو ققنوس
کتاب حاضر حاوی دو داستان مجزّا است. ققنوس(1) سرگذشت «تارا» دختر زیبایی است که پدری دائمالخمر دارد و مادری که کلیههایش بیمار است و باید عمل شود. «تارا» و «سعید»، یکی از همسایگان به همدیگر علاقمند هستند. بعد از مدّتی شخصی ناشناس کلیهاش را به مادر «تارا» اهدا میکند و ÷س از نیز فوت پدر تارا «سعید» از «تارا» خواستگاری میکند و در آزمایشات مشخص میشود که «سعید» یک کلیه ندارد و کلیهاش را به مادر «تارا» اهدا کرده است. ققنوس دوم: سرگذشت دختری پولدار به نام «ساره» است که با پسر فقیری به نام «امیر» عقد میکند، امّا مخالفتهای خانوادة «ساره»، باعث جدایی آنها میشود. روزی که خانوادة «ساره» تصمیم میگیرند به خارج بروند، «ساره» در اتّفاقی برای نجات جان خواهرش جان خود را از دست می دهد.