پریشان
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده این داستان را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه کند. در داستان میخوانیم: «صدای شرشر باران فضای شهر را پر کرده بود. بوی نمش در همهجا خودنمایی میکرد تنها، بیکس، آواره در شهر به اینطرف و آنطرف میرفت در فکر و خیال فرورفته بود».