دور دنیا در هشتاد روز
یک جنتلمن انگلیسیس به نام "فیلاس فوگ" با رفقای خود در باشگاه شرط میبندد که دور دنیا را در هشتاد روز بپیماید و به همراهی خدمتکار وفادارش عازم سفر میشود. اما چون مظنون به سرقت از یکی از بانکهای انگلیس است، زیر نظر یک پلیس قرار داد که او را طی سیر و سیاحتهایش لجوجانه تعقیب میکند. فوگ در سرزمین هند فرصت مییابد تا زن جوانی به نام "هدی" را نجات دهد که بیوهی مهاراجهی وفاتیافتهای است و طبق سنت هندوان باید در آتش سوزانده شود. حوادث متعددی در طول سفر برای او رخ میدهد. در پایان سفر، مامور پلیس که سرانجام برگ جلب را به دست آورده است او را دستگیر میکند. فوگ بیگناهی خود را ثابت میکند و آزاد میشود. سپس با یقین به این که یک روز دیرتر از وقت مقرر به وعدهگاه رسیده است، خود را بازنده میپندارد و تسلیم نومیدی میشود. اما زود به اشتباهش پی میبرد و متوجه میشود که سفر از غرب به شرق کرهی زمین باعث شده است تا 24 ساعت اضافه بیاورد و بنابراین شرط را نباخته است.